می نویسم... چون نمی خواهم حرفهایم، جنین های مرده به دنیا آمده باشند... بی فایده و آینه ی دق!؟

دو شنبه 27 تير 1401
ن : محمدرضا

سرگیجه

 چند سالی میشه که این پیج داره خاک میخوره...

الان دیگه کسی سمت وبلاگ نویسی نمیره...

اینستاگرام و تلگرام و کلی نرم افزار دیگه هست که نیازی به وبلاگ نیست...

اما هنوز یه حس خوبی داره اینجا نوشتن...

تو این مدت من چند بار خودمو 

پیدا کردم ، دوباره گم کردم...

الان دیگه فهمیدم (حداقل با عقل الانم) آدم هیچوقت قرار نیست 

پیدای پیدا بشه

همیشه باید یه مقداری گم شده باشه ، تا راکد نشه

الان فهمیدم حس ها موندگار نیستن، چه خوب و چه بد میگذرن

و ما بعد یه مدت یادموون میره چه حس هایی رو تجربه کردیم،

چه شب هایی رو با گریه صبح کردیم 

و چه صبح هایی رو با ذوق بیدار شدیم...

اینکه زندگی پوچه خب چیز جدیدی نیست ، 

اما همین پوچی هم میتونه معنی زندگی باشه...

بعد این زندگی معلوم  نیست کجا میریم ، پس شانسمون برای درست زندگی کردن همین یه باره...

اما واقعا میتونیم درست زندگی کنیم؟



:: برچسب‌ها: زندگی


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ما گم شده ایم!! و آدرس wearelost.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.