می نویسم... چون نمی خواهم حرفهایم، جنین های مرده به دنیا آمده باشند... بی فایده و آینه ی دق!؟

یک شنبه 24 بهمن 1395
ن : محمدرضا

ولنتاین مبارک


ولنتاین نزدیک است!! 

اصلاً نگران‌نباشید، نه روز عشق است!!

نه روزِ محبت!!

روزِ گرفتن سلفی های متعدد

با همسر جان های موقت است!!

روزی که فضای مجازی پر میشود

از خرس ها و دسته گل ها و شکلات های قرمز!!

البته اگر به این داستان ها ختم شود!!

در اصل روز گفتن این است که ببین فلانی!! من از تو‌خوشبخت ترم!!

کادو و تشکیلات هر که بیشتر باشد یعنی خوشبخت تر!!

این روز ها از جار زدن بترسید!! 

هر که‌ جارچی اش خبره تر باشد،

عشقش کـم دوام تـر اسـت!!‌

به این عشق‌ها یک لبخند کوتاه بزنید و بگذرید!!

فقط یک لبخند!!


پ.ن:

سلام :))

امیدوارم خوووووووب باشید

ولنتاین از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است:))

حالا جدا از متن بالا...

ولنتاین به کسایی که عاشقانه پای هم هستن...

با دوریا میسازن...

واسه هم وقت میذارن...

وکادوشون برای هم دیگه

دو تا شکلک قلبه و دو دقه بیشتر حرف زدن پشت تلفن...

که البته در مجموع فک نکنم زیاد عاقلانه باشه...مبارک!!

البته که ولنتاین از موقعی که شبکه های مجازی زیاد شد

پررنگ تر شد...وخیلیا قبلش نمیدونستن اصلا ولنتاین چی هست!!!

اما الان یه جوری میگن "ولنت" مبارک انگاری بچه نافه پاریسن!!!

خلاصه که ولنتاینم برای بچه ها بالا خوبه...

بچه های وسطم تا حدی میتونن حسش کنن...

اما بچه های پایین فقط عکسشو میبینن

و حسرت میخورن که وای اونا چقد خوشبختن!!!

نه آقا زیاد حسرت نخورین از دور همه چی قشنگه :)

اما نزدیک که میشی زیاد جالب نیست...

حالا فک نکن اونا بایه پسر/دختر خوب و قشنگ هستن

دیگه خوشبختن...

عشقم فقط به این نیس دختر مردمو دوس داشته باشی

خواهر خودت،مادر خودت،برادر یا پدر خودتم میتونن عشقت باشن

میتونی براشون کادو ولنتاین بخریاااا

نیازی هم نیست به بقیه نشون بدی که کادو گرفتی...

همین که یه لبخند رو لب خودت بشینه ارزششو داره...

خب حس میکنم خیلی حرف زدم :)))

از بالای منبر بیام پایین 

موفق و موید باشید

وارد رابطه های بدون نتیجه نشید...

قول الکی هم ندید (از اشتباهات خودمه )

خب برید به زندگیتون برسید

خداحافظ 



:: برچسب‌ها: ولنتاین مبارک رابطه


جمعه 1 بهمن 1395
ن : محمدرضا

دلم فریاد میخواهد...

 دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

محمد علی بهمنی

سلاممم امید وارم خوب باشید...

این روزا یه بغض خفه ای کنج گلوم خونه کرده...

نمیدونم کی میخواد بیاد بیرون و بشکنه :)

اما فعلا که قصد رفتن نداره...

دیروز تو پایتخت چند تا از هموطنای آتش نشان عزیزمون هم شهید شدن...

اینم مزید بر علت شده که ناراحت باشم...

البته بیشتر ازون مردمی که وایسادن و عکس و فیلم گرفتن ناراحتم...

که بجای کمک،به جای همکاری کاری کردن که حیووناهم با هم نمیکنن!!

خدا بهشون رحم کنه که اینقدر بی رحم شدن...

هوووووف...

اره دلم فریاد میخواهد...

اما اینجا کنج دیواریه که نجوا میکنم...

نمیدونم شایدم یه روز نتونم تحمل کنم و برم فریاد بزنم...

فریاد کنم حق هایی رو که ناحق میشه...

دروغایی که به جای حقیقت گفته میشه...

و خیلی چیزا که جاشون اشتباست...

اما امروز اون روز نیست...

هرچی بگم

میشه گلایه و شکایت اما خب گاهی وقتا هم باید شکایت کنیم دیگه

امیدوارم روزی برسه که همه خوشحال باشیم...

اما معلوم نیست اونموقع من باشم :)

موفق باشید...

خدانگهدار

 



:: برچسب‌ها: اتش نشان شهید دردودل فریاد بغض اشک نمیدونم


 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ما گم شده ایم!! و آدرس wearelost.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.